سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری«حوزه»، نخستین نوشتار از سلسله نوشتارهای حضرت آیت الله صافی گلپایگانی درباره مهدویت را منتشر می کند.
در جهان معاصر، جهان ترقّي فنون و صنايع، جهان ارتباطات، جهان آگاهي هايي از ذرّات و مخلوقات مادّي کوچکتر از ذرّه تا بزرگترين کرات موجود، در فضايي که وسعت و بعد آن را بشر تا حد ميلياردها سال نوري کشف کرده است، جهاني که هر بخش کوچک و بزرگ و هر موجود مرئي و نامرئي و هر انسان و حيوان و هر درخت و برگ درخت و هر شکوفه و ميوه و سنگ و سنگ ريزه و هر کوه و معدن و اقيانوس و دريا و رودخانه و هر جاندار دريائي و آسماني و زميني آن، خود جهاني بزرگ و حاوي خواصّ و عجايب و آيات بسيار است؛ در چنين جهاني که قلم بشر از توصيف واقعي آنان ناتوان است و شمار و عدد حروف و کلمات بي حد و حصر آن را که کتاب تکوين و کتاب خلقت است، خالق قادر عالم آن چنين توصيف فرموده است: (قُلْ لَوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِکَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا)(۱)
در چنين جهاني که بشر، مشکلات بسيار و بسياري را که از دير باز و روزگاران کهن لاينحل باقي مانده بود به نيروي علم و تحقيق و استعداد خداداد خود حلّ نموده است و از سوي ديگر به ابزارهاي خطرناک کشتارهاي جمعي و ويرانگر که او را تهديد ميکند دست يافته، به جاي اينکه سکون خاطر، آرامش قلب، اطمينان به آينده، علاقه به ادامه زندگي و بقا و حيات در او بيشتر شود، اين علائق و احساسات عالي در او ضعيف ميشود و چنين جلوه ميکند که رو به زوال است و به جاي اينکه نور اميد در باطن او روشن تر و پر فروغتر شود به خاموشي گراييده است.
تفسيرهاي نوميد کننده از حيات و مکتب هاي مادّي اين دستگاه عظيم و اين خود انسان و اين همه نشانه ها و آيات و اسرار بي شماري که در آن است، همه را پوچ و پوک جلوه ميدهند و جامعه انسانيت را با خطر بي قيدي و بي ميليِ جوانان و نسل آينده به حيات مواجه ساخته است و در اين ميان بي عدالتي ها و ظلم ها و استکبار و استضعاف اقويا و دولت هاي بزرگ و به اصطلاح ابر قدرت و بازي هاي سياسي و اقتصادي آنها و وقوع بخش بزرگ جامعه چند بشر در زير خط فقر و فشارهاي گوناگون و صرف صدها ميليارد در راه تسليحات و ده ها و صدها عوامل ديگر نيز کمک نموده و مخصوصاً بشر را از اين نظاماتي که بر معنويات اتکا ندارند، مأيوس مي نمايد و خلاصه نسل جوان را به مواد مخدر و سرگرمي هاي غافل کننده گرايش داده است؛ تبليغات زهراگين روزنامهها و مجلات و صداها و سيماها و برنامه هايي که عرضه ميشود، همه اين يأس و نوميدي را تقويت کرده و شعور انساني را تخدير نموده و فضايل و مکارم انسانيت و رحم و عاطفه و عدالت را بي قدر و اهميت مينمايند.
با تمام پيشرفت هاي صناعي و با همه آشنائي هايي که به ظاهر فراهم است، اميد بشر به حيات و آرامش باطن کمتر شده و رو به افول گذارده است و دليل آن همين پناهندگي او به اعتياد و مواد مخدر است که نسل آينده را بدتر از ايدز تهديد مينمايد.
اطمینان و آرامش در ادیان الهی
يکي از امتيازات بزرگ اديان الهي، اطمينان و آرامشي است که در دل ها ايجاد ميکند و همه را به آينده خوبتر و کمال بيشتر اميدوار ميسازند.
دين اسلام اين خصيصه را در حدّ اعلي تبليغ کرده و بشر را به آينده اميدوار نموده، و عوامل يأس و نااميدي را از بين مي برد؛ و براي حيات و مصيبات و زحماتي که بشر با آن دست به گريبان است، تفسير درست نموده و همه را در مسير تعالي و ترقي و کمال او معرفي مي نمايد؛ صداي روح بخش و دل نواز: «لا تقنطوا من رحمة الله»(۲) «و لاتيأسوا من روح الله»(۳) قرآن کريم هر مسلمان مؤمن را با نشاط، اميدوار، آينده نگر و مقاوم ميسازد و اين قرآن و هدايت قرآن است که در يک آيه مثل: «کُتِبَ عَلَيْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» (۴) به انسان چنان روحيّه ميدهد که در مواقف بسيار خطرناک و پويا و پيشتاز جلو ميرود.
اعاده حيثيت بشر معاصر در بازگشت به دين و معارف الهي و هدايت هاي قرآني است.
چنان که همه ميدانند يکي از بشارت هاي امّيد بخش که همه اديان الهي و بلکه سائر اديان هم بر آن اتفاق دارند، بشارت و مژده به دوره استقرار عدل جهاني و حکومت واحد همگاني است؛ حکومت مسؤلان و مديران شايسته و صالح، حکومت عبادالله، و جامعه عبادالله، حکومتي که رهبر آن پاکترين فرد انساني، صالح ترين عبادالله و مؤيد من عندالله و بقية الله و خلف و وارث برگزيده انبياءالله و اولياء الله است.
حکومت حضرت مهدي، موعود انبياء است
دوره و عصري که برکات و نعمت هاي ظاهريه و باطنيه همه را شامل باشد و فقر و زيردستي و زيردستي در آن نباشد، همه جا معمور و همه خادم و مخدوم باشند و خلاصه حکومت حضرت مهدي، موعود انبياء، قائم آل محمّد صلوات الله عليهم اجمعين، حکومت صاحب الأمر و صاحب الزمان، حکومت آن که «يملأ الله به الأرض علماً و قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت جهلاً و ظلماً و جوراً»(۵)
حکومتي که کتاب هاي آسماني تورات و انجيل و زبور و قرآن مجيد اين، برهان بزرگ و باقي و جاودان حقّانيت رسالت همه پيغمبران، انسان ها را به آن بشارت داده و اميدوار نمودهاند.
حکومتي که صدها آيات قرآن را تفسير ميکند و آياتي مثل «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا» (۶)، «وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا» (۷)، «وَعَدَ اللهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ...» (۸) را حتمي و قطعي اعلام مي نمايد، همه بايد به اين آينده اميدوار باشند و در انتظار آن دوره و آن عصر و آن ظهور کامل حق و عدل باشند و براي آن عمل کنند و حيات خود و همه انسان ها را براي آن معاني بزرگ و هدف هاي ارزشمند بدانند. اين ايمان که «الذين يؤمنون بالغيب» (۹) بدان تفسير شده، بسيار عالي و قوّت بخش و تحرّک آفرين و کوشش زا و تلاش افزاست.
مثل اين آيه «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الأرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ» (۱۰) در آيات قرآن که همه نور و شفاء است، نورانيت خاص خود را دارد و هشدار ميدهد که در هيچ شرايطي و در هر موقعيتي و هر چه اهل باطل و ظلم و زور غلبه کنند، عقب نشيني و رها کردن سنگر اخلاص و سعي و عمل جايز نيست، ضعف و سستي و نااميدي در اين قاموس انتظار و اميد، وجود ندارد.
مثل اين روايت «لو لم يبق من الدّنيا الّا يوم واحد لطوّل الله ذلک اليوم حتي يبعثَ فيه رجلاً من أمّتي و من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي يملأ الأرض قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً» (۱۱) را که در کمال تأکيد، بشر را اميدوار ميکند و آن آينده را محقّق الوقوع اعلام مينمايد، بايد هميشه برابر چشم انسان هاي فعّال، انسان هاي مبارز، انسان هاي جهادگر و انسان هاي پيشرو باشد.
در بين سخنان پر معني و جذاب، نوشته ها و رساله ها و کتاب هايي که براي هدايت بشر و قوت روح و مقاومت در برابر سختي ها و براي ثبات و استقامت و پايداري او نوشته شده، سخناني که پيرامون اين آينده نوراني و آن شخصيت بيمانند خدايي باشد و دل ها را به سوي او متوجّه نمايد، جلوه و جذابيت و دلربايي خاص خود را دارد و همه چون خود را نااميد و درهاي فرج و اميد را بسته مي بينند و نقطه اتّکايي در پيرامون خود نمييابند، ميخواهند از او بشنوند و از آن روزگار رهايي و خلاص ياد کنند، اين کتاب ها را ميخوانند، ورق ميزنند، گريه ميکنند، ناله سر ميدهند و الغوث و الامان ميگويند.
به مکان ها و مقاماتي که به آن عزيز خدا انتساب دارد، علاقه ويژه نشان ميدهند. در بين اشعار، اشعاري که اين شور و شوق و اميد آنها را زياد کند، دل پذيرتر است. معنا و درسي که از مثل اين اشعار ميگيرند، به نشاط و اميد آنها مي افزايد.
بايد اين مکتب به بشر، به زن، به مرد، به جوان، به سالمند، به همه تبليغ شود، همه را بايد اميدوار نمود تا فرهنگ انتظار، عمومي و همگاني باشد و ريشه يأس و نااميدي و خودکشي و بي تفاوتي و سير قهقرائي و سستي و گرفتاري به مواد مخدر و ملاهي و مناهي خشکانده شود.
بايد همه بدانند و باور کنند که تاريکي ها بر طرف مي شود، بحکم «و يأبي الله الا أن يتمّ نوره»(۱۲) نور حقايق نور اسلام نور ايمان، نور عدل، و نور علم و معرفت کامل و سراسر جهان را فرا ميگيرد.
در احاديث شريفه است: «انتظار الفرج من أفضل العمل» (۱۳). «أفضل جهاد أمّتي انتظار الفرج»(۱۴)
اين انتظار امّيد است، نيرو بخش است، حيات و نشاط و جهاد است، خمودي و خاموشي و افسردگي و ضعف و کم کاري و بيچارگي و سستي نيست. عمل براي خدا براي اعلاي کلمة الله براي خير و آسايش عبادالله و سير الي الله است.
امروز جامعه ما جوانان ما، همه ما، به آشنايي به اين مکتب به ديدن اين مدرسه الهي محتاجيم، بايد معرفت خود را به امام زمان و ولي دوران کامل و کامل تر کنيم.
پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله ميفرمايد: «مَن مَاتَ وَ لَم يَعرِف إمام زَمانِه مَاتَ ميتةً جاهليةً» (۱۵) و در حديث ديگر است: «فَليَمُت إن شاء يَهوديّاً و إن شاء نَصرانياً».
اين تأکيد بسيار هشدار دهنده است، بايد امام زمان را بشناسيم، آيات و رواياتي را که مربوط به آن حضرت است بخوانيم، مطرح کنيم، در منابر، در سخنراني ها و در مقالات اين مقوله را شرح و بسط دهيم. راجع به غيبت آن حضرت و خصوصيات اين عصر و امتحانات و برنامه هايي که هست و تخليص و تمحيصي که پيش ميآيد آگاه باشيم. بايد در حد توان به مقاصد آن حضرت آشنا شويم. از صدها کتاب که از پيش از ولادت آن حضرت تا زمان ما نوشته شده بهره بگيريم.
در حديث است که از حضرت سيدالشهداء امام حسين عليه السلام سؤال شد: «يابن رسول الله بأبي أنت و أمّي فما معرفة الله» معرفت خدا چيست؟. يعني به چه کامل ميشود. حضرت فرمود: «معرفة أهل کلّ زمان امامهم الذي يحب عليهم طاعته»(۱۶)، معرفت اهل هر زمان و عصر به امامشان معرفة الله است، چون بدون معرفت امام معرفت خدا چنان که سزاوار است فراهم نمي شود. «بکم عبدالله و بکم عرف الله» بايد اين فرهنگ امام شناسي که تکميل خداشناسي پيغمبر شناسي اسلام شناسي است در جامعه هر چه بيشتر ترويج شود.
پينوشتها:
۱. بگو: «اگر درياها براي (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شود، درياها پايان ميگيرد. پيش از آنکه کلمات پروردگارم پايان يابد؛ هر چند همانند آن (درياها) را کمک آن قرار دهيم!»/سوره الکهف،آيه ۱۰۹.
۲. از رحمت خداوند نوميد نشويد./سوره الزمر،آيه ۵۳.
۳. و از رحمت خدا مأيوس نشويد./سوره يوسف،آيه ۸۷.
۴. جهاد در راه خدا، بر شما مقرر شد؛ در حالي که برايتان ناخوشايند است. چه بسا چيزي را خوش نداشته باشيد، حال آن که خير شما در آن است. و يا چيزي را دوست داشته باشيد، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا ميداند، و شما نميدانيد./سوره البقرة،آيه ۲۱۶.
۵. إقبال الأعمال، ج۲، ص۷۰۴.
۶. به يقين با (هر) سختي آساني است! (آري) مسلما با (هر) سختي آساني است./سوره الشرح،آيه ۵و۶.
۷. ما ميخواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روي زمين قرار دهيم!/سوره القصص،آيه ۵.
۸. خداوند، به آنها که ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، وعده آمرزش و پاداش عظيمي داده است./سوره المائدة، آيه ۹.
۹. (پرهيزکاران) کساني هستند که به غيب [آنچه از حس پوشيده و پنهان است] ايمان ميآورند؛ و نماز را برپا ميدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبي که به آنان روزي دادهايم، انفاق ميکنند./سوره البقرة، آيه ۳.
۱۰. در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتيم: «بندگان شايستهام وارث (حکومت) زمين خواهند شد!»/ سوره الأنبياء،آيه ۱۰۵.
۱۱. بحار الأنوار، ج۳۶، ص۳۴۰، باب نصوص الرسول صلي الله عليه و آله عليهم عليهم السلام.
۱۲. بحار الأنوار، ج۲۳، ص۳۲۰، باب أنهم أنوار الله و تأويل آيات النور فيهم عليهم السلام.
۱۳. حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار عليهم السلام، ج۴، ص۱۴، الباب الثاني في علة تسميته عليه السلام بالصادق.
۱۴. بحار الأنوار، ج۷۴، ص۱۴۱، باب ما جمع من مفردات کلمات الرسول صلي الله عليه و آله و جوامع کلمه.
۱۵. الکافي، ج۱، ص۳۷۶، باب من مات و ليس له إمام من أئمة الهدى ...
۱۶. علل الشرائع، ج۱، ص۹، باب علة خلق الخلق و اختلاف أحوالهم ...